بهترین روزهای زندگی
1- سروش عزیزم، قبل از تو خیلی چیزها رو نمی دونستیم. بودنت من و بابا رو بزرگ کرد. رشد داد و هر روز با تو رشد می کنیم. باور کن.
2- یه نفر تو دلش نی نی دار شده. اما نی نیشو دوست نداره. میخواد از دلش بیرونش کنه.
اون یه نفر اگه برای لحظه ای عشق من به تو رو درک می کرد، هزار بار از خودش و خدا معذرت می خواست که چرا اصلا به این موضوع فکرد کرده. کاش درک می کرد و فکرای بد بد به سرش نمی زد.
دعا کن نی نی کوچولو بمونه و طعم عشق رو به مادرش بچشونه. اون موقع مادرش هم بزرگ میشه و روحش هر روز با یه لبخند نقلی قد میکشه و بزرگ میشه.
3- دس دسی، جارو برقی که میگه هووووووووووو، دست دادن، دقت کردن به کارهای جدید با اون چشمای نقلی و دهن غنچه، قهقه زدن، تپ تپ کردن دستات وقتی چهار دست و پا راه می ری، از پله بالا رفتنا، نشستن، وایسادن روی پاهات، خوردن انگشت شصتت موقع خواب، جیغ کشیدن و شادی و آواز خوندن وقتی صدای سالار عقیلی رو میشنوی، اذان خوندنت موقع پخش اذان، بوس کردن مامان و بابا و خاله سحر با دهن باز ....
ینی یه تپ تپ راه رفتنت به دنیا می ارزه. باور کن
بزرگ و بالنده شو پسرم، فرشته پاک
*عکس مربوط به سیزده به در سال 93- طبیعت زیبای شهر مریانج