گنجشکک اشی مشی...
سروش عزیزم دارم آهنگ گنجشکک اشی مشی فرهادو گوش میکنم. گرچه تو از آهنگای شهرام ناظری بیشتر خوشت میاد و موقعی که برات میذارمشون حسابی تکون میخوری و تو دلم دست و پا میزنی. حالا دیگه میشه دستاتو از روی شکمم ببینم. بابا رضا هم بعد از ظهرا که میاد خونه میبینه اون دست و پای کوچولوتو که زیر پوست دلم تکون میخوره و با تعجب نگاه میکنه و تو دلش قربون صدقه ات میره. اما حالا که این آهنگو گوش میکنم به روزایی فکر میکنم که به دنیا اومدی و نگرانت میشم. نگران روزایی که توی این دنیا زندگی خواهی کرد و فراز و نشیب های زیادی در انتظارته. مثل هر آدم دیگه و باید این مسیرها رو طی کنی تا به رشد و کمال برسی و شاید لطفش به همین باشه. چون آدما تو فرازه...